آیتالله محمد حسن قدیری
ولادت
محمد حسن قدیری سوم خرداد 1317 در خانوادهای در اصفهان چشم به جهان گشود و تا سن هفت سالگی در شهر اصفهان ست داشته و پس از آن به همراه خانواده به قم و پس از مدت کوتاهی به نجف اشرف نقل مکان نمود و در مکتب مشغول تحصیل شد و تا حد قرائت قرآن و نهجالبلاغه را در مکتبخانه فرا گرفت. حدود ده سالگی با مرحوم پدرشان آیتالله علی قدیری به قم مراجعت نموده و در این شهر نیز به تحصیلات ابتدائی در مکتب و مدرسه پرداخته و پس از یکسال به اصفهان بازگشت. پدر ایشان از علمای معروف اصفهان که سال 1290 هجری شمسی متولد و سالهای متمادی درحوزههای علمیه قم و نجف و اصفهان و کرمانشاه به تدریس اشتغال داشته و عمر شریف خویش را در تحصیل و تدریس و تربیت شاگردانی همچون آیتالله دکتر بهشتی گذرانیده و در اوائل نهضت جزء یاران امام خمینی محسوب میشد.
تحصیلات
محمد حسن با استعداد فراوان و هوش سرشار خویش در اصفهان تحصیلات جدید را تاحد دیپلم ریاضی ادامه داده و در کنار آن دروس حوزوی را نیز نزد پدر و شاگردان ایشان میآموزد. به طوری که وقتی به حد دیپلم ریاضی میرسد در کنار آن مغنی و حاشیه را به اتمام میرساند. سیوطی و مغنی را نزد بعضی فضلای اصفهان و حاشیه و پس از آن معالم را نزد پدر بزرگوار و مختصر و قسمتی از مطول را خدمت بعضی فضلاء فرا میگیرد.
در سال 1337 برای ادامه تحصیل به نجف میرود و در آنجا از محضر اساتید بزرگی بهره میبرد. حدود بیست سال در نجف از ایشان شخصیت ممتازی میسازد که بزرگانی همچون امام خمینی به این امر شهادت دادهاند. خود ایشان در باره تحصیل در نجف میگویند: زمانی که مرحوم پدرم بدستور مرحوم آیتالله بروجردی به باختران رفتند من هم رفتم سپس از آنجا به نجف اشرف رفتم و بقیه سطح را نزد مدرسین نجف خواندم. لمعه و قوانین را نزد مدرسین آن وقت نجف و قسمتی ازقوانین که خوانده نمیشد را نزد مدرس خصوصی از جمله مرحوم شهید مدنی خواندهام. رسائل و مکاسب را نزد حضرت آیتالله سید مرتضی خلخالی و مرحوم آیتالله آقا شیخ صدرا بادکوبی و مرحوم آیتالله آقا سید محمد باقر محلاتی و دو جلد کفآیه را خدمت آیتالله سید مرتضی خلخالی و مرحوم آیتالله آقا شیخ صدرا بادکوبی خواندهام، تفسیر را در خدمت مرحوم شهید مدنی رضوانالله تعالی علیه و فلسفه در حد منظومه و قسمتی اسفار را خدمت اساتیدی مثل مرحوم آقا شیخ صدرا خواندهام و سپس به درس خارج آقایان علمای نجف شرکت نمودم. یک دوره و نیم اصول از آیتالله خوئی و تقریبا نصف دوره از مرحوم آیتالله میرزا باقر زنجانی و مقداری از مرحوم آیتالله حلی و فقه عمده طهارت و صلاه، را از آیتالله خوئی فراگرفتم و دروس ایشان را ازسال 1340(هـ.ش) نوشتهام. بسیاری از مباحث معاملات را نزد مرحوم آیتالله زنجانی و مرحوم آیتالله حکیم و درس خصوصی نزد مرحوم آیتالله فانی داشتهام و در مواقعی که به قم میآمدم درس مراجع قم و قبلاً درس مرحوم آیتالله داماد را هم دیدهام».
شرکت در درس امام خمینی
قدیری که سالهای زیاد و متوالی درس مرحوم آیتالله العظمی خوئی ودیگر بزرگان را درک کرده بود در این میان امام خمینی برای آن بزرگوار جاذبه فوقالعادهای داشته است، چنانکه در بیانی میگوید: حدود سالهای 79-87 قمری از نجف اشرف به ایران آمدم در درس ایشان در مسجد سلماسی قم شرکت کردم در آن وقت درس آنحضرت مکاسب محرمه بود و اولین زیارت من از ایشان آنجا بود که هم وقار آنحضرت و هم عظمت جلسه درس که در آنوقت بجز درس مرحوم آیتالله بروجردی(قدسسره) نظیر نداشت، مرا تحت تاثیر قرارداد، در نجف در زمره خدمتگزاران ایشان درآمدم و در بیت شریف و درس و بعضی مجالس دیگر استفاده شایان میکردم، عقیدهام این شد که لطفالهی شامل حال ما شده که درآن زمان محضر مبارک ایشان را درک کردهایم و عقیده داشتم که اگر درک این محضر نبود من ازنجف بهرهای نداشتم».
فعالیت علمی
آیتالله قدیری قبل از ورود امام خمینی به نجف اشرف، به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه اشتغال داشته و طلاب زیادی را تربیت کرده است. چنان که حدود ده سال خارج فقه و اصول را در قم تدریس کرده و این امر را تا پایان عمر خویش ادامه داد. وی از سال 1350 به عضویت هیئت استفتائات حضرت امام در آمد که از آثار آن چند دوره مناسک حج امام، مختصر توضیح المسائل و منتخب توضیحالمسائل و استفتائات حضرت امام را میتوان نام برد. ایشان حدود بیست سال در نجف اشرف زحمات فراوانی در درس و بحث متحمل میشوند به همین جهت است امام درباره ایشان میفرمایند: زحمات شما را در درس و بحث و کمکهای شما را در تمام زمینهها فراموش نمیکنم».
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از طرف امام خمینی مامور میشود با انتخاب عدهای مسئولیت بخش استفتائات را عهده گیرند که این حضور و به تعبیر خودشان خدمتگذاری در دفتر امام تا رحلت آن بزرگوار ادامه داشته است. ایشان بعد از رحلت امام راحل در دفتر حضرات آیات اراکی، ای و بهجت نیز مشغول فعالیت بود.
حاصل هیجده سال درس خارج فقه و اصول آیتالله خوئی و دوازده سال درس بیع امام خمینی در نجف و تدریس در قم آثاری است که به طبع رسیده است و عبارتند از: 1- رساله فی الوضع و الاستعمال(اصول)؛ 2- البحث فی رسالات عشر(فقه و اصول)؛ 3- البیع که تقریرات درس حضرت امام است؛ 4- الاجاره(فقه) که درس خارج ایشان بعد از انقلاب است؛ 5- حاشیه علیالعروه الوثقی(فقه)؛ 6- التیمم(فقه)؛ 7- المباحث فی علم الاصول که به عنوان کتاب سال1382ازسوی حوزه علمیه معرفی گردید و به تعبیر خود ایشان حاصل یک عمراست؛ 8-مناسک حج؛ 9- مقالاتی تحت عنوان بحثی در نماز جمعه و بحثی در صلاه مسافر و بحثهای دیگر که در مجلات منتشر شده است.
فعالیتهای ی
از آیتالله قدیری به عنوان یکی از دوستان دوران غربت امام یاد میشود، دورانی با شرایط خاص و دشوار، همچنانکه وی در یکی از سخنرانیها خویش در قبل از انقلاب به سختیهای آن دوران این گونه اشاره میکنند: الان پانزده سال است که امام خمینی را به جرم اینکه گفته است شما در مقابل احکام اسلام خاضع بشوید از وطن و خانهاش تبعید کرده اند، من در نجف حاضر و ناظر بودم، خدا میداند در این چند سال چقدر رنج برده و زحمت کشیده و خون دل خورده است».
ایشان از وقت ورود امام خمینی از ترکیه به عراق به خدمت آن بزرگوار در میآیند و به صورت یار و دوستی صمیمی در کنار امام قرار میگیرند. در مراسم استقبال و همراهی امام در رفتن سامرا و برگشتن به کاظمین و تشرف به کربلا و نجف شرکت مینمایند و با شرکت در درس امام و پرداختن به فعالیتهای ی مورد رضایت حضرت امام(ره) به یاری آن حضرت میپردازند. از جمله فعالیتهای ی ایشان میتوان به مبارزه با جشنهای تاجگذاری شاه معدوم و یا رد قرآن آریا مهر به کنسولگری ایران اشاره کرد.
آیتالله قدیری قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی از نجف به قم عزیمت نموده، و به مبارزه علیه رژیم پهلوی مبادرت مینماید و با سخنرانیهای شجاعانه خویش در دوران خفقان رژیم شاه خائن سعی میکند که چهره واقعی حکومت وقت را به مردم نشان داده و باعث وحدت بین آحاد مردم شود، پس یکی از سخنرانیها ماموران شاه قصد دستگیری ایشان را میکنند که با دخالت مردم موفق به این امر نمیشوند.
با پیروزی انقلاب اسلامی نیز با حکم امام خمینی به سمت امامت جمعه بخش رویدشت (کوهپایه) اصفهان منصوب میشود. امام خمینی در حکم انتصاب ایشان آورده است: جناب حجت الاسلام آقاى آقا شیخ محمد حسن قدیرى- دامت افاضاته؛ طبق درخواستى که از طرف اهالى محترم محل شده بود و تقاضا داشتند جنابعالى بدانجا بروید، مقتضى است دعوت آنان را بپذیرید و ضمن انجام این مسافرت، به امور مذهبى و مسائل شرعى مردم منطقه نیز رسیدگى نموده و در رفع نابسامانیها و کمبودها سعى کافى مبذول دارید و در رفع مشکلات نیز به هر نحو صلاح مىدانید بکوشید. ضمناً جنابعالى را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب نمودم تا ان شاءالله تعالى جهت حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم این فریضه بزرگ الهى را اقامه نموده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى که دارند آشنا سازید. موفقیت همگان را از خداى تعالى مسالت دارم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه».
ایشان مرکز فعالیتهای خویش را در این بخش در روستای کفران که وطن اباء و اجداد ایشان نیز محسوب میگشت، قرار میدهند و به تبلیغ و ترویج اسلام ناب محمدی (ص) در این منطقه میپردازند و به سبب تلاش ایشان و سایر علما در این منطقه در ایجاد فرهنگ دینی، از این روستا و مناطق دیگر شهدای زیادی تقدیم اسلام و انقلاب میشود. ایشان قبل و بعد از انقلاب در این محل به حل مشکلات مردم و فعالیتهای عمرانی از قبیل ساخت مسجد و حسینیه و حمام عمومی مبادرت مینمایند.
نامه تاریخی امام خمینی به آیتالله قدیری
یکی از نقاط عطف زندگی آیتالله قدیری نامه ایشان به امام خمینی در باره شطرنج و پاسخ پر مغز امام خمینی به ایشان است که افقهای جدیدی را در فقه معاصر گشوده است. وی در این نامه به امام خمینی مینویسد: [بسمالله الرحمن الرحیم؛ خدمت حضرت مستطاب آیتالله العظمى امام خمینى- مد ظله العالى؛ با عرض سلام و ادب و احترام، اخیراً دو استفتاء منتشر شده که در یکى از خرید و فروش آلات لهو سوال شده و در جواب آمده که خرید و فروش آلات مشترکه به قصد محلله آن اشکال ندارد. و در دیگرى در سوال مفروض است که امروز شطرنج بکلى آلت قمار بودن خود را از دست داده و تنها به صورت ورزش فکرى درآمده است و در جواب آمده است که بر فرض عمل مزبور اگر بُرد و باختى در بین نباشد اشکال ندارد. و آقاى مورد اعتمادى نقل کردند که در بعضى رومهها بر فرض مزبور را ننوشته است. در اینجا سوالاتى مطرح است.
1- خرید و فروش آلات مشترکه مانع ندارد مگر اینکه قصد منفعت حرام در بین باشد. پس چرا در جواب سوال اول قصد حلال قید شده است؟
2- در سوال دوم سائل محترم از کجا ادعا مىکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را بکلى از دست داده و تنها ورزش فکرى شده است؟
3- در روایت معتبره است از سى از حضرت صادق- علیه السلام:
اول- قال: قال رسولالله (ص) انهاکم عن افن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات.
دوم- قال: نهى رسولالله (ص) عن اللعب بالشطرنج و النرد
زفن، به معناى رقص است (مجمع البحرین) مزمار، نامى است که مطلق نى را شامل مىشود و نهى حضرت، حجت بر تحریم است مگر حجتى بر خلاف باشد. و هر دو دلیل اطلاق دارد.
بنا بر این استفاده مىکنم که نىزدن حرام است چه نى آلت مختصه باشد یا مشترکه و بازى شطرنج حرام است چه آلت قمار را از دست بدهد یا نه. و دعواى انصراف منشا صحیحى مىخواهد که به نظر نمىرسد و آنچه ممکن است گفته شود مثل غلبه یا آلیت در آن زمان منشا صحیحى نیست. و البته در حد خودم در ادله فحص و به مطالب حضرت عالى هم مراجعه نمودم حجتى بر خلاف اطلاق مزبور نیافتم. ادله میسر و لهو تطبیق بر آلات منافاتى با اطلاق ندارد و علت منصوصهاى هم در ادله نیست و در هر صورت اگر ساحت قدس حضرت عالى از این گونه مسائل به دور باشد به نظر من بهتر است و ضرورتى در نشر آنها دیده نمىشود. دیگر هر طور صلاح مىدانید. از جسارت عذر مىخواهم و از خداوند متعال دوام سایه بلندپایه آن حضرت را مسالت دارم. و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته. 4 صفر الخیر 1409- محمد حسن قدیرى].
امام خمینی در پاسخ مینویسند: بسمه تعالى، جناب حجت الاسلام آقاى قدیرى- دامت افاضاته؛ پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، این جانب لازم است از برداشت جنابعالى از اخبار و احکام الهى اظهار تاسف کنم. بنا بر نوشته جنابعالى زکات تنها براى مصارف فقرا و سایر امورى است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهى نیست و رِهان» در سَبْق» و رِمایه» مختص است به تیر و کمان و اسب دوانى و امثال آن، که در جنگهاى سابق به کار گرفته مىشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و انفال» که بر شیعیان تحلیل» شده است، امروز هم شیعیان مىتوانند بدون هیچ مانعى با ماشینهاى کذایى جنگلها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدى که در خیابان کِشیها براى حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه که جنابعالى از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلى باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا براى همیشه در صحراها زندگى نمایند. و اما راجع به دو سوال، یکى بازى با شطرنج در صورتى که از آلت قمار بودن بکلى خارج شده باشد، باید عرض کنم که شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیتالله آقاى حاج سید احمد خونسارى که بازى با شطرنج را بدون رهن جایز مىداند و در تمام ادله خدشه مىکند، در صورتى که مقام احتیاط و تقواى ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است، اما اینکه نوشتهاید از کجا سائل به دست آورده که شطرنج بکلى آلت قمار نیست، این از شما عجیب است، چون سوالها و جوابها فرض است و بنا بر این آنچه را من جواب دادهام در فرض مذکور است که اشکالى متوجه نیست و در صورت عدم احراز باید بازى نکنند. و عجیبتر آنکه نوشتهاید چرا به جاى قصد حرام نباشد»، قصد حلال» نوشته شده؟ گویى عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم مىشود، در این صورت قصد حلال» مساوق است با نبودن قصد حرام». و اما در قضیه خرید و فروش آلات مشترکه براى مقصد حلال، اشتباه بزرگى کردهاید که گمان کردهاید خرید و فروش براى منفعت حلال، یعنى استفاده حرام کردن و این بر خلاف آنچه نوشته شده است مىباشد. البته در این زمینهها مسائل زیادى است که حال و وقت من اجازه تعقیب آنها را ندارد. از جنابعالى که فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهاى مىباشید، توقع نبود که این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید. شما خود مىدانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید مىدانم، ولى شما را نصیحت پدرانه مىکنم که سعى کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تاثیر مقدسنماها و هاى بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدسنماهاى احمق و هاى بیسواد صدمهاى بخورد، بگذار هر چه بیشتر بخورد. از خداوند متعال توفیق جنابعالى را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم. و السلام علیکم و رحمهاللَّه. 2/ 7/ 67؛ روحالله ال الخمینى».
این نامه امام خمینی در برخی محافل موجب سوء تفاهماتی در باره آیتالله قدیری شده بود که حضرت امام طی نامه تفقد آمیزی این نوع مباحثات را در فضای علمی دانسته، از شخصیت آقای قدیری تجلیل کردند: جناب حجت الاسلام آقاى قدیرى- دامت افاضاته؛ با سلام و دعاى خیر و آرزوى موفقیت براى شما در پیاده کردن احکام اسلام، نامه اول شما و جواب من در حال و هواى مدرسه و درس و بحث بود؛ و الّا من شما را مجتهد و صاحبنظر در فقه میدانم؛ و همیشه از خدا خواسته ام که شما جوانان بتوانید معضلات کشور در زمینه هاى مختلف را حل کنید. من شما را یکى از دوستان قدیمى و خوب خود میدانم؛ و زحمات شما را در درس و بحث و کمکهاى شما را در تمام زمینه ها فراموش نمیکنم. ما باید سعى کنیم تا حصارهاى جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدى- صلىالله علیه و آله- برسیم. و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است. و نجات آن قربانى میخواهد. و دعا کنید من نیز یکى از قربانیهاى آن گردم. خداوند جنابعالى را تایید فرماید». آیتالله قدیری پس از سالها تلاش و مجاهدت خالصانه در راه خدا و تحمل رنجهای بیشمار در راه اسلام و انقلاب بالاخره در 16شوال1429(هـ.ق) مصادف با 25/7/1387 به دیار باقی شتافت.
* آیتالله قدیری از وقت ورود امام خمینی از ترکیه به عراق به خدمت آن بزرگوار در میآیند و به صورت یار و دوستی صمیمی در کنار امام قرار میگیرند
* یکی از نقاط عطف زندگی آیتالله قدیری نامه ایشان به امام خمینی در باره شطرنج و پاسخ پر مغز امام خمینی به ایشان است که افقهای جدیدی را در فقه معاصر گشوده است
* امام خمینی خطاب به آیتالله قدیری: من شما را مجتهد و صاحبنظر در فقه میدانم. شما را یکى از دوستان قدیمى و خوب خود میدانم؛ و زحمات شما را در درس و بحث و کمکهاى شما را در تمام زمینه ها فراموش نمیکنم
امام , ,ایشان ,خمینی ,درس ,مرحوم , ,امام خمینی ,را در ,و در ,شما را ,پیروزی انقلاب اسلامی ,زندگی آیتالله قدیری
درباره این سایت