محل تبلیغات شما

بسمه تعالی

مقاله اول-تحلیلی درباره حج و معنای استطاعت

سه ماه شوال و ذیقعده و ذیحجه معروف به ماههای حج هستند و با اینکه حج در ماه ذیحجه انجام میشود علت اینکه دو ماه دیگر را از ماههای حج شمرده اند این است که عمره تمتع که یکی از دو جزء حج تمتع است فقط در این دو ماه و چند روز اول ماه ذیحجه واقع میشود و نیز احرام برای حج باید در خصوص این ماهها باشد، لذا مقاله ای را اختصاص به مطالبی راجع به حج می دهم ، امید است انشاء الله مفید و مورد رضایت خداوند باشد .

حج از ارکان دین است و در صحیحه زراره از حضرت باقر (ع) است که: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ اَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة. یعنی اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است که پایه و زیر بنای اسلامند نماز و زکاة و حج و روزه و ولایة .

از این تعبیر معلوم می شود اسلام بدون یکی از این امور که به منزله پایه های آنند ممکن نیست چنانکه سقف بدون پایه امکان ندارد و شاید علت اینکه این پنج امر زیربنای اسلام معرفی شده اند با اینکه واجبات و فروع دین منحصر به آنها نیست خصوصیتی است که در هر یک از این امور است ، نماز مرکب سلوک و براق سیر الی الله است که الصلوة معراج المومن و زکاة بنیه اقتصادی اسلام و حج وحدت مسلمین وظهور عظمت اسلام و روزه باعث هماهنگی و همگونی اغنیاء و فقراء و مایه توجه به خدا و انصراف از ما سوای که خود عامل مهم در قدرت اسلام است و ولایت اهل بیت علیهم السلام از همه واجبات بالاتر و اساسی ترین رکن اسلام است که از طریق این بزرگواران می توان اسلام را شناخت بلکه اسلام در اتباع از ولایت ایشان است . بعضی بزرگان فرمودند که ولایت در این حدیث شریف اعم از ولایت اهلبیت عصمت است و مراد حکومت حق است که حکومت اسلامی است و در عصر غیبت ولی امر عجل الله تعالی فرجه الشریف ولایت از آن فقیه است و بسیار دقت ارزنده ای است گرچه اگر ولایت را بمعنای خاص هم که ولایت اهلبیت است بدانیم باز هم حدیث شریف شامل ولایت فقیه در زمان غیبت هست چه آنکه ولایت فقیه ادامه ولایت اهلبیت است که فرمود :" فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه " و شکر خدا را که در زمانی زندگی میکنیم که مهمترین رکن اسلام که مساله ولایت است در مسیر حقیقی خود واقع شدو در سایه ولایت فقیه که همان ولایت پیغمبران و امامان است زیست می نماییم و از خداوند متعال خواهانیم که توفیق انجام وظیفه خطیری که در این باره بر عهده فرد فرد ما است و شکرگزاری از این نعمت بزرگ را به ما مرحمت بفرماید.

آیه حج: " وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ ." برای خدا است بر مردم حج خانه کعبه کسانی که استطاعت رفتن بسوی آن را داشته باشند و کسی که کفر بورزد و به حج واجب نرود خداوند از همه جهانیان بی نیاز است .

دو نکته در این آیه هست که تذکر آن را مناسب می بینم یکی اینکه تکلیف حج در این آیه شریفه به زبان امر بیان نشده ، یعنی نفرموده مردم حج بجا آورند یا باید مردم حج بجا آورند بلکه تکلیف را بعنوان دین و عهده بیان فرموده که حج برای خدا بر عهده مردم است یعنی حج دین است که دائن آن خدا و مدیون مردمند و خداوند از مردم طلبکار حج است و مردم بدهکار آن هستند و این تعبیر اهتمام خداوند را نسبت به تکلیف حج میرساند و نکته دیگر اینکه نسبت به ترک حج در آیه شریفه تعبیر به کفر شده که این تعبیر دلیل دیگری بر اهمیت حج است و در روایات بسیار تارک حج کافر شمرده شده است و البته مراد از کفر در مقابل اسلام نیست که احکام خاص از قبیل نجاست بدن و غیر آن دارد بلکه مراد مشارکت تارک حج با کفار است در اینکه بهره ای از اسلام نمی برند و درکاتی که برای کفار هست برای آنان هم هست .

استطاعت چیست ؟

شرط است در وجوب حج استطاعت از جهت مال و صحت بدن و قوت آن و باز بودن راه و امنیت آن و وسعت وقت و کفایت آن برای رسیدن به حج و دلیل مساله اجماع و کتاب و سنت است چنانکه در جواهر فرموده : " باجماع المسلمین و النص فی الکتاب المبین و المتواتر من السنة سیدالمرسلین بل لعل ذلک من ضروریات الدین کاصل وجوب الحج " . و در این جهت بحثی نیست سخن در مفهوم و معنای استطاعت است ، مرحوم سید در عروة الوثقی فرموده است :" لاخلاف و لااشکال فی عدم کفایة القدرة العقلیة فی وجوب الحج، بل یشترط فیه الاستطاعة الشرعیة و هی کما فی جملة من الاخبار ااد و راحلة" . یعنی بین علماء اختلاف و اشکالی نیست در اینکه قدرت عقلی در وجوب حج کافی نیست که اگر کسی بتواند به حج برود به هر نحو باشد و لو با قرض یا مشقت بدون وسیله حج بر او واجب باشد بلکه استطاعت شرعی شرط وجوب حج است و معنای استطاعت شرعی وجود زاد و راحله است چنانکه در اخبار وارد شده است و مراد از زاد و راحله توشه راه و مرکب سواری است یعنی مخارج و وسیله سفر ، و مراد مرحوم سید از اخبار روایاتی است که در تفسیر آیه شریفه وارد شده است مثلا صحیحه هشام بن الحکم عن ابی عبد الله (ع) فی قوله عزوجلَّ :"وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا- مَا یَعْنِی بِذَلِكَ قَالَ مَنْ كَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّى سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ" .وسائل ج8 ص23 حدیث7. یعنی هشام از حضرت صادق درباره استطاعت در آیه شریفه سئوال کرد که مقصود از آن چیست ؟ حضرت فرمود :کسی که بدن او صحیح باشد و راه حج برای او باز باشد و زاد و راحله داشته باشد .

و صحیحه محمد بن یحیی خثعمی قال : "سَأَلَ حَفْصٌ الْكُنَاسِیُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ- مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا مَا یَعْنِی بِذَلِكَ قَالَ مَنْ كَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّى سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ فَهُوَ مِمَّنْ یَسْتَطِیعُ الْحَج وسائل ج8 ص22 حدیث4. یعنی محمدبن یحیی گفت حفص از حضرت صادق سئوال کرد و من نزد آن حضرت بودم راجع به آیه شریفه که مقصود از استطاعت در آن چیست فرمود کسی که بدن او سالم و راه حج رفتن او باز و زاد و راحله داشته باشد مستطیع است . و بعض روایات دیگر که در تفسیر آیه شریفه رسیده و زائد بر صحت بدن و باز بودن راه استطاعت را فقط به داشتن زاد و راحله دانسته است .و بعضی از علماء این روایات را مطلق دانسته و در مواردی که شک در اعتبار چیزی در استطاعت باشد باطلاق این روایات تمسک می کنند و می فرمایند باطلاق له زاد و راحله استطاعت شخص را در مورد شک اثبات می کنیم . مثلا در مورد این مسئله که شخص مصرف حج دارد ولی ازدواج نکرده و حاجت به ازدواج دارد و اگر پول را در حج صرف کند نمی تواند ازدواج کند ، و بالعکس اگر با آن پول ازدواج کند نمی تواند به حج برود ، مرحوم سید در عروة الوثقی فرموده است :" صرح جماعة بوجوب الحج و تقدیمه علی التزویج بل قال بعضهم وان شق علیه ترک التزویج ". یعنی عده ای از علماء فرموده اند بر چنین شخصی واجب است به حج برود و حج را بر ازدواج مقدم بدارد بلکه بعضی از ایشان فرموده اند هر چند ترک ازدواج برای این شخص مشقت داشته باشد باید به حج برود و دلیلی که ما از بعض علمایی که درک کردیم و قائل به چنین مطالبی بودند شنیده ایم ، اطلاق ادله مفسره آیه شریفه است چون این شخص زاد و راحله دارد و به اطلاق این اخبار استطاعت او ثابت می شود پس باید به حج برود . درست به یاد دارم که روزی برحسب اتفاق درس یکی از علماء معروف رفتم و بحث او در اطراف همین مساله بود که اگر کسی ازدواج نکرده و نیاز به ازدواج دارد و پولی دارد که به مقدار مصارف حج است ولی اگر صرف در حج کند نمی تواند ازدواج کند ، استاد فرمود باید به حج برود چون اخبار مفسره آیه شریفه مطلق هستند بعد اشکالی ذکر نمود که اگر به حج رفت ازدواج او چه خواهد شد ؟ از این اشکال جواب داد که اطلاق دلیل اقتضاء می کند که حج برود هر چند نتواند ازدواج کند ، باز اشکالی ذکر کرد که اگر فرض کنیم این شخص در صورت ترک ازدواج به حرام می افتد چه باید کرد ؟ جواب داد که آیا به اختیار به حرام می افتد یا بدون اختیار ، اگر بدون اختیار است که معذور است و اگر با اختیار است باید خود را از حرام باز دارد و در هیچ یک از این دو فرض مانعی از استطاعت و وجوب حج در بین نیست . و به اندازه ای بعضی از اعاظم متعبد به این اطلاق هستند که در مواردی که همه علماء استثناء می کنند مثل دیون و ضروریات زندگی از جمله ازدواج ضروری ، بدلیل حرج تمسک کرده اند و فرموده اند از جهت حکومت دلیل حرج بر اطلاق اخبار مفسره آیه شریفه می فهمیم که با داشتن زاد و راحله در صورتی که ضروریات زندگی موجود نباشد حج واجب نیست هرچند استطاعت شرعیه که داشتن زاد و راحله است حاصل است .و نیز جمعی رجوع به کفایت یعنی داشتن شغل و حرفه و کسبی که بتواند بعد از مراجعت از حج با آن زندگی خود را اداره کند را در استطاعت شرط نمی دانند و می گویند اگر کسی بتواند به حج برود و مصارف آن را داشته باشد مستطیع است و باید برود هر چند بعد از مراجعت از حج کاری که با آن ادامه زندگی دهد نداشته باشد و لذا می فرماید اشخاصی که از وجوه شرعیه ارتزاق می کنند یا فقرائی که با گدایی زندگی می نمایند اگر به مقدار رفتن به حج مالی پیدا کردند باید به حج بروند هرچند بعد از حج باید با وجوه شرعیه یا با گدایی اعاشه کنند و دلیل این مطلب را اطلاق ادله زاد و راحله که همان اخبار مفسره استطاعت است ذکر می کنند و بر خواننده عزیز ار این بیان و تقریبی که گذشت مخفی نیست که التزام به این مطلب صحیح نیست و استطاعت تنها داشتن زاد و راحله نیست و در مورد وم حرج استطاعت حاصل نیست و توهم این که استطاعت هست و دلیل حرج وجوب حج را بر می دارد ، واضح البطلان است و از نفس مسائلی که ذکر شد می توان فهمید که استطاعت همانطور که عقلی نیست شرعی هم نیست و اینطور نیست که شارع مقدس بر استطاعت لغت خاصی داشته باشد بلکه استطاعت نظیر همه الفاظ دیگر است که فهم معنای آن با اهل لغت و عقلا است بنا براین بهتر است تعبیر کنیم استطاعت به مفهوم عقلایی آن شرط وجوب حج است و هیچ گونه تعبدی از طرف شرع در معنای استطاعت نشده و اگر در تفسیر استطاعت اخباری رسیده که در آنها استطاعت به معنای داشتن زاد و راحله آمده است نه از این نظر است که استطاعت نزد شارع با استطاعت عرفی و عقلایی فرق داشته باشد بلکه همان استطاعت عقلایی را به این بیان ذکر کرده یعنی کسی را که عقلا دارای زاد و راحله بدانند مستطیع می دانند و کسی که با نیاز به ازدواج، ازدواج نکرده یا ضروریات زندگی را ندارد یا بعد از برگشتن نتواند با کار زندگی خود را اداره کند هرچند به مقدار مصارف حج داشته باشد به نظر عقلا دارای زاد و راحله نیست و استطاعت ندارد .بنابر این تمسک به اطلاق در اینجا مورد ندارد چون شرع مقدس در اینجا تعبدی ندارد تا با اطلاق دلیل بخواهیم آنرا کشف کنیم بلکه مفهوم استطاعت عقلایی است و باید از عرف و عقلا آن را جستجو کرد و لذا در هیچ یک از مسائلی که ذکر کردیم استطاعت حاصل نیست چون عقلا وقتی شخص را مستطیع و دارای زاد و راحله سفر می بینند که همه ضروریات زندگی را داشته باشد و مدیون کسی نباشد و بعد از مراجعت بتواند زندگی خود را اداره کند و نیازی به دلیل حرج در این مسائل مورد ندارد.ضمنا معلوم شد طلاب علوم دینیه که از وجوه شرعیه ارتزاق می کنند اگر از غیر وجوه شرعیه مالی بدست بیاورند که به مقدار حج باشد ولی بعد از برگشت از حج باید با شهریه حوزه علمیه و وجوه شرعیه ارتزاق کنند مستطیع نیستند .بنابراین در بیان حقیقت استطاعت باید گفت مستطیع کسی است که اضافه بر زن و لوازم زندگی از خانه و اثاث البیت و مرکب سواری اگر به آن نیاز دارد و شغلی که با آن خود و عائله اش را اداره کند مصارف حج را داشته باشد این مفهوم عقلایی است و مطابق فتاوای بسیاری از علماء اعلام و فقهای عظام نیز هست از جمله عزیز عزیزان و افتخار فقیهان و نور چشم عالمان و مرجع تقلید شیعیان و امید محرومان و مستضعفان حضرت آیة الله العظمی امام خمینی مد ظله العالی معنای استطاعت را اینطور فرموده اند و مسائلی که متفرع بر آن ذکر شد تماما مطابق با فتوای آن حضرت است . در ضمن آنچه درباره استطاعت شرط شده از تخلیه سرب که باز بودن راه است با استطاعت زمانه که وقت ضیق نباشد بطوری که شخص متمکن از وصول به حج نباشد یا استطاعت بدنیه که مریض نباشد بطوری که تمکن از رفتن نداشته باشد و رجوع به کفایت که قبلا به آن اشاره شد از همین مفهوم عقلایی استفاده میشود و نیازی به دلیل های جداگانه برای هر یک نداریم گرچه فقهاء در مقام استدلال بر آن بر آمده اند و به اجماع یا روایات برای هر یک تمسک نموده اند در حالی که تمسک به اجماع در مثل این مسئله که مستند قائلین معلوم و مختلف است صحیح نیست زیرا وجه حجیت اجماع که کشف آن از قول معصوم(ع) است حاصل نیست و روایاتی که در این موارد ذکر شده خالی از ضعف سند نیست مگر با عمل اصحاب منجر شود و از این روایات : 1- خبر ابی الربیع الشامی:"سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع )عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا فَقَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ اَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَدْ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذَا فَقَالَ هَلَكَ النَّاسُ إِذاً لَئِنْ كَانَ كُلُّ مَنْ كَانَ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ قَدْرَ مَا یَقُوتُ بِهِ عِیَالَهُ وَ یَسْتَغْنِی بِهِ عَنِ النَّاسِ یَنْطَلِقُ إِلَیْهِمْ فَیَسْلُبُهُمْ إِیَّاهُ لَقَدْ هَلَكُوا إِذاً فَقِیلَ لَهُ فَمَا السَّبِیلُ قَالَ فَقَالَ السَّعَةُ فِی الْمَالِ إِذَا كَانَ یَحُجُّ بِبَعْضٍ وَ یُبْقِی بَعْضاً لِقُوتِ عِیَالِه". و مشایخ ثلاثه این روایت را نقل فرموده اند و مرحوم مفید هم به نحو ارسال روایت را از ابی الربیع نقل فرموده است و در هر صورت از جهت سند با اام به عمل اصحاب روایت هم قابل استناد است و دلالت روایت هم شاهد مدعای ما است که استطاعت تنها وجود زاد و راحله نیست و وقتی شخص مستطیع است که سعه در مال داشته باشد و برای تشخیص این معنی باید به عرف و عقلا مراجعه کرد نه تعبیر شرعی و ترجمه روایت چنین است . ابی الربیع شامی نقل میکند که از حضرت صادق در تفسیر آیه شریفه سئوال شد حضرت فرمود مردم چه می گویند گفت زاد وراحله ، حضرت فرمود از حضرت باقر چنین سئوالی شد ، حضرت فرمود اگر کسی زاد و راحله داشته باشد به مقدار قوت خانواده اش که از مردم بی نیاز باشند و آنرا از آنها بگیرد و به حج برود ، هلاک خواهند شد ، سئوال شد پس سبیل در آیه شریفه چیست ؟ فرمود : سعه در مال لازم است که با بعضی به حج برود و بعضی را برای قوت عیالش قرار دهد از این روایت معلوم می شود که استطاعت سعه در مال است برای استغناء از مردم .زیرا این دو تعبیر در روایت است ( السعة فی المال)- (یستغنی به عن الناس) و از همین دو تعبیر می فهمیم که کسی مستطیع است که از خودش به قدری داشته باشد که مستغنی از دیگران باشد و تمام آنچه در استطاعت از وجود مصارف زندگی و رجوع به کفایت ذکر شده از همین تعبیر استفاده می شود .

2- خبر اعمش عن الصادق (ع) در تفسیر سبیل در آیه شریفه قال : "َ هُوَ اَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ مَعَ صِحَّةِ الْبَدَنِ وَ أَنْ یَكُونَ لِلْإِنْسَانِ مَا یُخَلِّفُهُ عَلَى عِیَالِهِ وَ مَا یَرْجِعُ إِلَیْهِ بَعْدَ حَجِّه". یعنی استطاعت زاد و راحله است با صحت بدن و اینکه شخص به قدری داشته باشد که برای مخارج عیالش بگذارد و چیزی داشته باشد که بعد از برگشت از حج با آن خود را اداره کند و بحث از جهت سند این روایت مثل روایت سابقه است ودلالت آن هم مدعای ما را نزدیک میکند اگرچه در آن توسعه صراحت ندارد .

 محمد حسن قدیری




نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.

تحلیلی درباره حج (فصل دوم )

توصیف حضرت امام خمینی (ره)

بمناسبت شهادت سردار دلها

حج ,استطاعت ,وَ ,زاد ,راحله ,، ,است و ,زاد و ,است که ,و راحله ,به حج ,لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ ,مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ ,وجوه شرعیه ارتزاق ,اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حرف دل Marie's blog tiostarvellearn Trista's site لینک ها و عکس های داغ داغ داغ Brian's site مطالب اینترنتی maletiwatch مرجع آموزشی کشور hamsiketsio